بیمارستان آرش تهران ، در سال 1350 و در زمینی به مساحت 4500 متر مربع ، با زیربنایی به مساحت 12000 متر مربع توسط هرمز آرش ، به صورت پلی کلینیک ، برای جمعیت هلال احمر فعالیت می کرد . بیمارستان آرش تهران ، در سال 1364 ، از سازمان متطقه ای به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی تهران ، واگذار شد . این مرکز درمانی ، به عنوان بیمارستان تخصصی زنان و زایمان ، آماده خدمت رسانی به شهروندان محترم تهران ، می باشد . در حال حاضر ، 121 تخت خواب فعال دارد .
تعداد تخت
121
بخش های بستری
قلب اطفال – درمانگاه جراحی عمومی – درمانگاه زنان و زایمان – پره ناتال – آنکولوژی زنان – درمانگاه فوق تخصصی نازایی – فوق تخصص اطفال نوزادان – داخلی – خون و آنکولوژی – ریه و مجاری تنفسی – عفونی – داخلی قلب – غددومتابولیسم – گوارش و کبد – جراحی کلیه و مجاری اداری – درمانگاه داخلی – طب فیزیک – مغز و اعصاب – کلینیک بیهوشی – نفرولوژی – روان پزشکی بزرگسال – طب سالمندان – پزشکی قانونی – درمانگاه کلپوسکوپی
بخش های ستاره دار
اتاق عمل – تحت نظر اورژانس – اتاق عمل اورژانس – LDR – IVF – شیمی درمانی – تخت های بخش اورژانس – ریکاوری
دیدگاه خود را بیان کنید
1 دیدگاه برای بیمارستان جامع بانوان آرش تهران
امتیاز 5 از 5
نوابی –
سلام وقت بخیر
من به علت پارکی کیسه آب در هفته ۲۳بارداری در شب دهم خرداد بستری شدم در شب دهم به بخش لیبر وارد شدم پزشک بخش گفت همون بیمارستان قبلی میموندی با اون همه استرس و گریه و زاری که به علت از دست دادن بچه ،این استقبال ورودی بود دردی نداشتم صبح قرصی در واژن وارد کردن عصر دردخیلی زیادم شروع شد به خدمات بخش عصر روز جمعه یازدهم خرداد سه بار گفتم به پرستارم اطلاع دهید انگار صدای منو نشنید با بی محلی و بی تفاوتی رفت چون تختم در اتاق ۵ زنگ اخبار نداشت و متاسفانه هیچ کدام مشخصات نداشتن که بدونم فامیلیشون چی بود از شدت درد برای اینکه صدای دادم کم شود تمام دستمو گاز گرفتم که از شدت گاز تمام دستم قرمز شد بعد به اتاق تک تخته به علت شدید شدن صدای داد تنها منتقل کردن کمک میخاستم فقط نمیدونم ی لباس سرمه ای تیره اومد گفت تو دیگ زایمان نکن تو حق نداری باردار شی بعد تب و لرز گرفتم گفتم بهم پتو بدید داشتم میمردم میگفتن پتو نداریم گفتم میخام رضایت شخصی بدم گفتن ما هم دوست نداشتیم بیای بیمارستان ما اون لباس کرم رنگ نسبتا چاق نه پرستار صدا کرد پتو نمیداد میخاستن زیر انداز بندازن با اون درد به خودم میگفت بنداز
بعد بعد ساعت ها درد و تنهایی سه بار زنگ اخبار زدم زنگ رو قطع کردن فقط میخایتم بگم بچه پایینه نیومدن و بچه به دنیا اومد و من دیدمش ازشون نمیکذرم اون دنیا ، دردهام ی کطرف ، درد ناکی دیدن بچه هزار باز بیشتر ،الان دو روزه گذشته تصویر بچه همش جلو چشمه اون لباس سورمه ای پرررنگ اذان داد رفت نماز بخونه خیلی دوست داشتم بهش بگم انسانیت و مومن بودن یعنی به خاطر رضای خدا به خلق خدا کمک کنی
بعد زایمان دو ساعت در خون غلط میزنم دو دستم درگیر بود همه خونم خشک شد نمیتونسم تکون بخورم کمرم خیلی درد میکرد با همون خون پرسنل شب لباس دادن بپوشم گفتن بزارید خودم بشورم گفتن نه
ازتون خواهش میکنم به حق خدای بالاسری روی انسانیت پرسنلتون کار کنید
من دارم با اشک و دل شکسته اینا رو مینویسم
غم از دست دادن فرزندم یک طرف بد رفتارهای پرسنل این بخش از طرفی دلمو شکونده و نمیگذرم ،نه تو این دنیا نه اون دنیا
فپرتارم خانم طوطی زاده بود
نوابی –
سلام وقت بخیر
من به علت پارکی کیسه آب در هفته ۲۳بارداری در شب دهم خرداد بستری شدم در شب دهم به بخش لیبر وارد شدم پزشک بخش گفت همون بیمارستان قبلی میموندی با اون همه استرس و گریه و زاری که به علت از دست دادن بچه ،این استقبال ورودی بود دردی نداشتم صبح قرصی در واژن وارد کردن عصر دردخیلی زیادم شروع شد به خدمات بخش عصر روز جمعه یازدهم خرداد سه بار گفتم به پرستارم اطلاع دهید انگار صدای منو نشنید با بی محلی و بی تفاوتی رفت چون تختم در اتاق ۵ زنگ اخبار نداشت و متاسفانه هیچ کدام مشخصات نداشتن که بدونم فامیلیشون چی بود از شدت درد برای اینکه صدای دادم کم شود تمام دستمو گاز گرفتم که از شدت گاز تمام دستم قرمز شد بعد به اتاق تک تخته به علت شدید شدن صدای داد تنها منتقل کردن کمک میخاستم فقط نمیدونم ی لباس سرمه ای تیره اومد گفت تو دیگ زایمان نکن تو حق نداری باردار شی بعد تب و لرز گرفتم گفتم بهم پتو بدید داشتم میمردم میگفتن پتو نداریم گفتم میخام رضایت شخصی بدم گفتن ما هم دوست نداشتیم بیای بیمارستان ما اون لباس کرم رنگ نسبتا چاق نه پرستار صدا کرد پتو نمیداد میخاستن زیر انداز بندازن با اون درد به خودم میگفت بنداز
بعد بعد ساعت ها درد و تنهایی سه بار زنگ اخبار زدم زنگ رو قطع کردن فقط میخایتم بگم بچه پایینه نیومدن و بچه به دنیا اومد و من دیدمش ازشون نمیکذرم اون دنیا ، دردهام ی کطرف ، درد ناکی دیدن بچه هزار باز بیشتر ،الان دو روزه گذشته تصویر بچه همش جلو چشمه اون لباس سورمه ای پرررنگ اذان داد رفت نماز بخونه خیلی دوست داشتم بهش بگم انسانیت و مومن بودن یعنی به خاطر رضای خدا به خلق خدا کمک کنی
بعد زایمان دو ساعت در خون غلط میزنم دو دستم درگیر بود همه خونم خشک شد نمیتونسم تکون بخورم کمرم خیلی درد میکرد با همون خون پرسنل شب لباس دادن بپوشم گفتن بزارید خودم بشورم گفتن نه
ازتون خواهش میکنم به حق خدای بالاسری روی انسانیت پرسنلتون کار کنید
من دارم با اشک و دل شکسته اینا رو مینویسم
غم از دست دادن فرزندم یک طرف بد رفتارهای پرسنل این بخش از طرفی دلمو شکونده و نمیگذرم ،نه تو این دنیا نه اون دنیا
فپرتارم خانم طوطی زاده بود